سلام به همه دوستای گلم
نمی دونم چی بگم خیلی دلم گرفته. یه چیزی روی دلمه
کاش می شد لحظه ها را پس گرفت .................
به قول یکی از دوستام از غم نوشتن ساده است. خیلی سعی کردم که از غم نگم اما نشد!!
از دریا پرسیدم که این امواج دیوانه تو،از کرانه های دریا چه می خواهند؟
چرا اینسان پریشان و دربدر،سر به کرانه های از همه جا بی خبر می زنند؟
دریا در مقابل سوالم گریست! امواج هم گریستند.........
آنوقت دریا گفت:
طعمه ی مرگ تنها آدمها نیستند. امواج هم مثل آدمها می میرند!و این امواج زنده هستند که لاشه ی امواج مرده را شیون کنان به گورستان سواحل خاموش می سپارند!!.....