خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

یا حق

می خواهم امشب تمام کودکی ام را قابی کهنه بگیرم و بر سر دیدگانم بیاویزم تا فراموش نکنم روزی بغچه وجودم پر از نان و پنیر احساس بود و جیبهایم پر از کشمش رسیده محبت... 
می خواهم امشب تمام کودکی ام را طی کنم تا اگر دستم لرزید و چیزی شکست به پای کودکی ام بگذارند . اگر اشکی ریختم به پای گرسنگی ام و اگر فریادی کشیدم به پای لجاجتم ...
امشب می خواهم همان کودک ۲ ساله و چهار دست و پای عشق باشم که برروی پله اول بازماند...
تقدیم به دوستان عزیز تر از جانم...
نظرات 2 + ارسال نظر
راه بهشت چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:53 ب.ظ http://kmkm.persianbloh.com

سلام...من دوست دارم با شما تبادل لینک...لوگو انجام بدم اگه موافق هستین بهم بگید
www.kmkm.persianblog.com

داداش بزرگه چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:45 ب.ظ http://www.swf22.blogfa.com

این یکی خیلی قشنگ بود به دلم نشست...آفرین همش نباید که شعر باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد