خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

نمی خواد

سلااااام به همممممممممه دوستای گلم.

اول:

تو رو خدا نزنین پس کلم! تقصیر خودم نیست. میدونم تموم شده همه چی ولی بازم من تنبلم؟؟؟ بازم نمی خوام الکی قول بده ولی سعی می کنم بیشتر به اینجا برسم و زود به زود به روزش کنم. البته با مطلبای خوب!

دوم:

این روزا عجیب اعتماد به نفسم بالا رفته مثبت اندیش شدم و همه لیوانه رو پر میبینم!!! حالا اگه با کله نخورم زمین خوبه! این خواهر کوچولو کی می خواد خوب بشه خدا میدونه. در آن واحد هم اعتماد به نفسش بالاست و هم خودشو هیچی نمبینه!!! 

سوم:

بی ربط گویی ها رو میذاریم به آخر پست و شروع می کنم به نوشتن یه مطلب!

دیروز روز پدر بود! نرسیدم! نرسیدم که تبریک بگم بهش. آه دلم خیلی می خوادش ولی افسوس که... دوسِت دارم بابا

خدایا همیشه میام به تو میگم هم چی رو و همیشه هم شرمنده تو ام. خدایا بابام رو خودت مراقبش باش و نذار روحش عذاب ببینه. به ما هم بگو چیکار کنیم تا مایه عذابش نباشیم.

پ ن:

داریم میریم عروسی کسی نبوووووووووود؟