خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خدای من

سلام

امروز داشتم فکر می کردم می دیدم که چقدر خدا منو دوس داره و من همیشه دارم غر می زنم. دیدم که چقدر اون مهربونه و من ناسپاسم. هر قدر که بگم از مهربونیهاش کم گفتم.خدای من خیلی دوستت دارم. خیلی خیلی زیاد. دلم میخواد که یه جوری این دلم رو که به شوق دیدن تو و حس کردن تو تو سینه آروم نداره و می خواد بزنه بیرون رو یه کاریش کنم. انگار تموم سلول هام میخوان بیان بیرون. انگار یه نیروی جاذبه قوی دور و اطرافشه که همه رو میخواد بیاره بیرون. همه تنم مور مور میشه وقتی بهت فکر می کنم. یه حس خوب و خوشآینده. من چیکار کنم؟ انقدر دلم تو رو میخواد که اشکام از چشام میان بیرون و نفسهام به شمارش می افتن. دلم می خواد محکم بغلت کنم و تا ابد همینجوری بمونم. خدای من، خیلی دوستت دارم. ازت خیلی خیلی ممنونم. خیلی زیاد. کلمه ها کم میارن پیش تو....