خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

گر..............

گر ز آزردن من بود غرض مردن من

مردم آزار مکش از پی آزردن من

 

نفس بکش

توی حیاط نشسته بودم. هر چی می تونستم نفس می کشیدم. نفس عمیق. آخ که قدر خوب و لذت بخشه. عجب هوایی!!

نفس بکش نفس بکش اینجا نفس غنیمته............

تا به حال فکر نمی کردم که زیاد فرق داشته باشه. چه ارامشیه توی هوای اینجا. فارغ از هر دغدغه فکری. چشاتو ببند و ..................... هـــــــــــــــــــــــــــــــا .......... هر چی تونستم اکسیژن رو دادم تو ریه هام. انگار بعد از یه غذای چرب که تا خرخره خوردی یه چیزی بخوری که همشو هضم کنه. مثلا نوشابه.

یه جورایی آدم بغض می کنه. اشکات همینجوری سر می خورن و میان پایین نمی دونم واسه چیه؟ همه وجودت از یه سرمای لذت بخشی پر میشه. همش توی یه ثانیه است. یه ثانیه ای که با هیچی نمی خوای عوضش کنی.

 

سلام

سلام

سلام

همین طور پشت سر هم سلام.

دلم می خواد همینجوری نفس بکشم.

حس می کنم از خواهر کوچولو فاصله گرفتم. قبلا شاید دیر به دیر می اومدم اینجا ولی اینهمه حس دوری نمی کردم. دلم واسه خودم تنگ شده!

یه کم بیاین و حس خواهر کوچولویی منو زیاد کنین . ثواب دارین به خدا.

کنار خوابگاه ما، خونه یه افغانیه. یه خونواده که نه بیشتر از یکی اونجا دارن زندگی می کنن. یه عالمه هم بچه قد و نیم قد دارن. تازه اومدن ایران واسه خاطر جنگ. یه سال هم نمی کشه. چه بچه هایی هستند. همشون ناز و خوشگل. تر و تمیزن. از اونایی نیستن که شلخته و بی ادبن. اینجا مدرسه ها اونا رو ثبت نام نمی کنن. بعضی هاشون اصلا خوندن و نوشتن بلد نیستن. میان خونه ما تا بهشون درس یاد بدیم. سرگرمی ما بچه ها حالا شده درس دادن به اونا. دوتا داداشن یکی کلاس سومه یکی کلاس اول. دوتا خواهر دیگه هم هستن که همینجوری ان. نمی دونم چرا من هر چی اسمم رو میگم نمی فهمن. دارم کم کم به اسمم شک می کنم. آخه اون روزی استادمون هم وقتی می خواست اسمم رو بگه، اصلا نگفت. گفت که خانم یا آقای صابری. مگه اسم من چشه؟ بعدش که من بلند شدم با شک پرسید: اسمت سرو ِ؟!! این بچه ها هم منو کشتن تا یادشون دادم. هی می گفتن سرد، سمن همه چی. تازه الانم هی دوباره ازم می پرسن که اسمت چی بود!!!!!!!!!!

دفعه بعد معلوم نیست کی بیام شاید یه هفته شاید بیشتر شاید هم کمتر. ولی مهم اینست که.... می ایم.

نظرات 15 + ارسال نظر
یوسف دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام سروی جون...اومدم احوالپرسونت..اومدم بگم حال خواهر کوشولوی ما خوبه؟؟..که یه وخ احساس تنهایی و غربت نکنه... :)

سلام
خوش اومدی
اره خوب خوبه.
خوشم میاد که همیشه خیلی زود میای. افرین باید بهت جایزه بدم.
وقتی دلم گرفت یادم میاد که شما ها رو دارم بعدش دوباره خوشحال میشم.

شاذه سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:28 ق.ظ http://shazze.blogsky.com

سلام سلام سلامممممممممم
خوبی سروناز جون؟
آخی درس دادن به بچه ها باید خیلی قشنگ باشه...
موفق باشی
اسمت خیلیم قشنگه!

سلام سلام
خوب خوبم
آره بچه های خیلی خوبی ان اینا.
مرسی . ولی فکر کنم یه کم ادا کردنش سخت باشه برای اولین بار.

قاصدک بی خبر سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:35 ب.ظ

موفق باشی گلم...رشته خیلی خوبیه.......خوش اومدی......منم دلم خیلی برات تنگ شده بود خانوم خوشگله....این قضیه اسمت که خیلیم خوشگله خیلی جالب بود خانم صابری ;)

مرسی قاصدک جون.
آره داشتم به این فکر می کردم که به همه بگم اسمم یه چیز دیگست.
منم دلم برات تنگ شده بود

آقا موشه سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:53 ب.ظ

سلام سروی جوووووونم
خوبی وکیل جوون
سروی درسا چطوره ؟؟؟
خودت خوبی خوش میگذره ؟؟
میدونم نمیرسی بیای درسو اینا داری
دلمون برات تنگ میشه
سروی اینا دیگه فهمیدن تو ازم دفاع میکنی جرات ندارن منو اذیت کنن
خواهر کوچولوی گلم چرا فک میکنی دیگه خواهر کوچولو نیستی بیخوووووووووووووووووود
ما خواهر کوچولومونا دست داریم (بوووس)

ایول من که دلم براشون میسوزه خوب کاری میکنی بهشون درس میدین حتما خییییییییییییلی خوشحال میشن
سروی زود زود بیا جات اینجا خیلی خالیه
سلام خانوم صابری :دی
موفق باشیو شاد
قربونت برم بابای

سلام موشی
خوبم موکل بنده
دل منم براتون تنگ میشه. خیلی زیاد.
خوبه خوبه که دیگه اذیتت نمی کنن.
ببین این روح خبیث داره بهم می گه که خودم بیام اذیتت کنم.
نمی دونم ساید واسه اسنه که خیلی وقته که با شماها نبودم
هر قدر بتونم زود زود میام.
حالا من یه چیزی گفتم میدونی که من یه جوریم میشه تو هی بگو خانم صابری خانم صابری
مرسی موشی

*+*+*سارا*+*+*+ چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:50 ق.ظ http://zeyt0n.blogsky.com

آره عزیز دلم.
تو جون بخواه...زیتون پیشکش تو.

دلم برات تنگ شده سروی جونم.
کجایی تو دختر.
راستش رو میگم...هنوز نخوندم.

میبوسمت :*

سلام سارا جونم
منم دلتنگتم
خودمم نمی دونم کجام
اشکالی نداره

آقا موشه چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ق.ظ

ببین روح خبیث واسه خودش چرتو پرت میگه یهو به حرفش گوش ندیاااااااا
ببین این دفعه اومدی سوغاتی خیلی بیاراااااااااااااا

بابای

نمی شه به حرفش گوش نداد
یه کمی حالا گوش کنم که اشکال نداره
بااااااااااااااااشه
بای بای موشی

روزبه پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:24 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام آبجی گل با معرفت با مرامون
خوفی تو؟
معلوم هست تو کجایی آجی جونم؟
چی کارا می کنی تو؟
کجا قبول شدی تو؟
منم مهندسی شیمی شهرمون قبول شدم
تو چی ؟
منتظرتم
بیاییاااا
فعلنااا....

سلام داش روزبه
خوبم
نه اصلا معلوم نیست
منم شهر خودمون کامپیوتر
ای ول
خیلی خوبه مهندسی شیمییییییییییی
چشم میام

پریدخت شنبه 19 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:08 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلاااااااااااااام سروناز جونم

خوبی گلم ؟
چه عججججججججججججب
یادی از ما کردی !
سروناز جونم نه بی وفایی نه بی معرفت
می دونم که گاهی حتی اگه هم بیکار باشی بازم حسش نیست که بیای نت و به دوستات سر بزنی
واسه من بارها پیش اومده
اسمت خیلیم قشنگه عزیزم
یه جورایی شادابی و طراوت رو واسه من تداعی می کنه
امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشی .

سلام پری جون
خوب خوبم
ممنونم که درک می کنی پری جون
واقعا اینجوریه؟
ممنونم

یونس یکشنبه 20 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:25 ب.ظ http://rooydarir.blogfa.com

سلام سرو خوبی کجای دلمون برات تنگ شده هر جا که هستی موفق باشی

سلام
همه جا و هیچ جا
ممنونم تو هم همینطور

بسر همسایه دوشنبه 21 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:09 ب.ظ

سلام
جه خوب که به بجه ها درس می دی فکر کنم تجربه خوبی برات بشه
شاید بزرک شدی دیکه اون خواهر کوشولو نیستی
بزرک یا کوجیک فرقی نمیکنه مهم که خودت باشی
ما همه جوره مخلصتیم
موفق باشی

سلام
اره خوبه وقتی می بینی چه بچه های نازی ان واقعا خوشحال میشی
نه بزرگ نشدم قفط از خونواده و کسایی که من خواهر کوچولو بودم دور افتادم
ممنونم

هشدار سه‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:59 ب.ظ

شما از ماهیت یک بیمار روانی یک پیر مرد نامرد به نام سپنتا یا همان سهیک اگاهید؟
http://tabar.blogsky.com/
این مرد سبک مغز جز یک روان پریش بیش نیست که از توهین و فحاشی یه انسانهاییکه کوچکترین شناختی از ایشان ندارد می پردازد.
او با نامهای متعدد با شخصیت انسانهای فهمیم توهین کرده و جو پاک و بی آلایش وبلاگهای انسانی را بهم میریزد.
وبلاگ جعلی او http://nargessi.blogfa.com است که جعل از وبلاگ با اخلاق نرگسی است.http://nargesi.blogfa.com

این آگاه سازی ادامه دارد.

واقعا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آخرین ترانه ی باران چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:29 ب.ظ http://tabar,blogsky.com

سروی جان درود برتو نازنین

امیدوارم همیشه خوب باشی

واقعا به حال این هم زبانها باید تاسف خورد که نمی توانند بچه هایشان ره به مدرسه بفرستند

کار شما هاهم خیلی انسانی است..... آفرین برشما واین یعنی خدمت بی دریغ وقابل ستایش

نوشته هایت همیشه خواندنی هستند وقلم بسیارساده وروانی داری..... من همیشه یادخانه مادیزرگ هستم

اینها راولشان کن همان فامیلت رابدانند بهتراست

برایت بهترین آرزوهارادارم........ نازنین دوست

سلام سهیک
اره خیلی غم انگیزه
خواهش می کنم من کار خیلی زیادی انجام نمی دم.
ممنونم سهیک خونه مادر بزرگ یه چیز دیگه بود.
اره همینطوره
ممنونم

[ بدون نام ] دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:55 ب.ظ

در دلم چیزیست مثل بیشه نور مثل خواب دم صبح....

..........

حضرت عشق سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:28 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

درود...
امیدوارم که حالت خوب باشه
بعد از مدت ها انتظار!
حضرت عشق به روز شد...
منتظر حضور گرمت هستم عزیز
قربانت
فعلا....
--------- یا حق ! --------

سلام
خوبم ممنون
میام حتما

معمار تنها جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ق.ظ http://alonearchitect.blogsky.com

سلام
خیلی وقته بهت سر نزدم
به جای من هم نفس بکش
البته تا جایی که علامت سوال پیش نیاد
فعلا

سلام
منم همینطور
باشه نفس می کشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد