خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خونه

سلام به همه خوبین همه

من دلم تنگه برای همه کس برای همه چیز

دلم خواهر و برادرام رو می خواد دلم همتون رو می خواد

گفته بودم که دیگه کم میام

حالا دیگه اصلا نمی تونم بیام  نه میام ولی دیگه خیلی کمتر . مگه میشه  مگه میشه مگه میشه ترک وطن کرد؟؟؟؟

همتون رو خیلی دوست دارم.

کلاسها شروع شده و من خوابگاهم . کافی نت هم متاسفانه از خونه ما دوره.

بذاریسن یه کمی از خونه مون براتون بگم.

خونه ما مثل خونه مادر بزرگه نیست. کنار خونه ما هیچوقت سبزه زار نیست. دشت نداره که پر از بوی گل باشه. هوا هم گرمه و هیچوقت بهار نیست.

دلا مهربونن اینجا. شادی هم داریم. خوشبختی هم روی دیوار نشسته و داره نیگامون می کنه و بهمون لبخند میزنه.

پیش من بیان دوستای عزیز دلم به دیدار چند لحظه ای شما خوشه.

در اولین فرصت میام و وبلاگم رو به روز می کنم.

من ترک می و ساغر و هستی نکنم............

همگی در پناه حق

الان دیدم اقا موشه منو به یه بازی دعوت کرده دلم می خواد شرکت کنم

خودتونو معرفی کنین: من سرونازم. خواهر کوچولو دلم می خواد خواهر کوچولوی همه باشم. کمی تا قسمتی بی دست و پا البته دارم دست و پاهامو زیاد می کنم. شاید یه کمی هم لوس باشم. واقعی شاید کمتر ولی مجازی بیشتر لوسم.

فصل و ماهی و روزی که دوس داری: از زمستونای شهرمون خوشم میاد. دوستش دارم. ماه هم همه ماهها رو دوس دارم.

رنگ تو: نارنجی

غذای مورد علاقه: الانی دلم غذاهای مامانم رو میخواد

موسیقی مورد علاقه: از همین موزیکای امروزی خوشم میاد. گروه اریان برام یه چیز دیگست. قمیشی  رو هم گوش می کنم. اصلا از بیشتر موزیکا خوشم میاد بستگی به حالم داره تو اون لحظه

بد ترین ضد حالی که خوردی: اینکه دوربینم رو بردم زیر بارون البته مواظبش بودما ولی مانیتورش خراب شد الانم رفته تعمیر.

بزرگترین قولی که دادی: قول دادم که یه یه کسایی دوری کنم. به داداش بزرگم عادل

بهترین خاطره زندگیت: روزهایی که با خونواده ام دور همیم بهترین خاطره هاست برام. همینطور روزهای با هم بودنمون توی این دنیای مجازی. وقتی خونه بی بی بودم هم خیلی خوش می گذشت.

برای کی دعا می کنی: برای خونوادم که همیشه سالم باشن و همیشه دور هم باشیم.

به کی نفرین می کنی: کسی رو نفرین نمی کنم.

وضعیتت در ۱۰ سال اینده: درسم رو خوندم مشغول به کارم. دیگه نمی دونم.

حرف دلت: دلم خیلی حرف داره که می خواد بگه................ یکیشو میگم همتون رو خیلی دوس دارم

خوب فکر کنم یه سری رو باید دعوت کنم. من داداش امین از نیمکت قاصدک صدر سعید اقا معلم اگه شرکت کنه داداش کوچولو نیلوفر شاذه جون اقا رضا اگه شرکت کنه

دیگه یادم نمیاد

نظرات 20 + ارسال نظر
یوسف چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:37 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام خواهر کوشولو..چقد دلتنگی دختر!!..البته تنهایی هم زیاد بد نیس ها..لااقل اینجوری خودتو بیشتر می شناسی و حساب کار دستته!!..تنهاییو عشقه و خدا هم که همیشه هست! :) ما هم دوستت داریم..

سلام
الان نیستم اخه خونمونم
اره خوبه خودمو می شناسم خوبه دست و پاهام هم بیشتر میشه
قربون خدا برم من که همیشه باهامه
ممنونم

هیچکس چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:38 ب.ظ http://hichkas-ptl.blogsky.com

سلام
خونه اینجاست خونه‌ی من جایی که ...
خوبی شما؟
چه حال؟ چه خبر؟
هنوز زنده‌ام!
پیروز باشی.

سلام
خونه من جاییه که توش محبت باشه و دلا با هم باشن
خوب خوبم
میدونم که زنده ای امیدوارم حالا حالا ها باشی

آقا موشه پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ب.ظ

سلاااااام وکیل جونم
خوبی عزیزم
دهه نیست تا حالا زود میای که تازه کمتر میخوای بیای (بغض)
همین که میای خودش خیلی خوبه درسات مهمتره

ایول پس تو یه دختر مهربونو دوست داشتنی هستی امیدوارو پر تلاش اووووووووووس :دی
ترم چندمی کدوم دانشگاه میری چه رشته ای میخونی ؟؟
عکسارو یادت نرهههههههههه
من عکس میخوااااااااااااااام
بیا برات گردو فندوق آوردم بگیر
یه لپ لپ گنده هم خاطر عکسام :دی
قربونت برم خواهر کوشولوی گلم البته اگه زیر ۲۲ باشی :دی

سلام موکل
خوبم
خوب خودمم ناراحتم ولی چیکار میشه کرد.
ترم اول رشته کامپیوتر پیام نور
باشه یادمه
وای گردو
وای لپ لپ یعنی توش چیه؟؟؟؟؟؟؟
ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پسر آریایی پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:43 ب.ظ http://rooydarir.blogfa.com

سلام مهربان مهربانان
سبزترین ها و قشنگ ترین ها برای شما موفق باشی من اپم

داداش کوچولو پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:44 ب.ظ http://dor.blogsky.com

سلام خواهر باور کن حالا که تو یه شهریم بیشتر دلم برات تنگ میشه. حتمااگه فرصت کنم و خونتون رو پیدا کنم بهت سر میزنم البته اگه خدا بخواد. خب من این بازی رو بلد نیستم بهم یاد بده تا شرکت کنم. دارن تعطیل می کنن. خدا نگهدار.

سلام
حالا که من نیستم اونجا الان اومدم خونه
حتما بیا
همین سولا رو جواب بده تمومه بازی
من که رفتم و یه عالمه اینترنت مجانی استفاده کردم کافی نت اشنا بود گفت امروز رو مهمون منین
خدا حافظ

آخرین ترانه ی باران پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ب.ظ http://tabar.blogsky.com

سروی جان بادرودی گرم

امیدوارم خوب خوب باشی

چه خرسندم که مشغول درس شدی برایت آرزوی موفقیت دارم

همیشه ازنوشته های ساده وروانت لذت می برم

چقدر دل من برای مادربزرگ وخانه باصفایش تنگ شده

وقت کردی برایمان بنویس

اگرمنو هم دعوت کنی حتما خواهم آمد

تندرست وموفق وبهروزباشی

دوستدار همیشگی شما............ سهیک
راستی خواهر کوجولو دیگه بزرگ شده......... نه؟؟

سلام سهیک مهربان
خوب خوبم
ممنونم
من دلم بیشتر تنگ شده
حتما می نویسم
دعوت؟ شما خودتون صاحب اختیارین
حتما دعوتی
نه بابا خیلی مونده هنوز

سعید جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:13 ب.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام سروناز خانم ...

خب خدا رو شکر که خوشبختی روی دیوارتون هست و داره بهتون لبخند میزنه ... این از همه چیز مهم تره حتی از سبزه زار و کوه و هر چیز دیگه.

یه چیزی می گم امیدوارم قبولش کنی وگر نه مثل من آخر تحصیلاتت افسوس می خوری! از دوران دانشگاه حداکثر استفاده رو ببر ... و با بچه های خوابگاه حسابی خوش بگذرون ... دوران دانشگاه مثل بقیه فرصتهای زندگی ما برگشت ناپذیره!

بازی جالبی بود ...
راستی اون سعیدی که به بازی دعوت شده منم یا کس دیگه ایه؟

دلت شاد :)

سلام اقا سعید.
اینو خوب گفتی خوشبختی از همه چی بهتره
چشم استاد
مگه دیگه هم سعید داریم ما؟؟؟؟؟

شاذه جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:34 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

سلام سروناز جون
آخی نوشته ی این دفعه ات چقدر غم داشت... امیدوارم روزای خوش زود زود برگردن.
عزیزم خیلی ممنون از دعوتت. من این بازی رو چند پست قبل کردم. (تو پست فراز و نشیب زندگی (۱۱)

سلام شاذه جونم
روزهای خوش برگشتن
باید برم بخونمش تا ببینم چجوری هستی
مرسی شاذه خیلی گلی

مرجان جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:59 ب.ظ http://myn.blogsky.com

سلام خواهر کوشولو (بوس)
اینجور که بوش میاد انگار دانشگاه قبول شدی پس تبریک (بوس و گل)

یه خبر خوب هم برات دارم ؛)
داداش امین نیمکت رو باز کرده هوراااااااااااااااااااااااااااااااا
بیا واسه گیگیلی شربت درست کن واسه منم چای بیار بعد هم برو ظرف ها رو بشور ... دِهَه :دی

خوبی عزیزم ؟ دلم برات تنگولکیده

فداتت

سلام ابجی مرجانم خوبی تو
ممنونم ابجی
واااااااااااااای چه خبری ولی خبر داشتم باز از دوباره شنیدنش خوشحال میشم.
گریهههههههههههههههه من اینهمه کار رو تنهایی انجام بدم؟؟؟؟؟
چشم میارم همه رو برات میارم.
من بیشتر

غریبه شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ق.ظ

سلام آبجی کوچیکه

عذر میخوام عزیزم اگه نتونستم زودتر از این خدمتت برسم .. راستش در این چند روز ، دورادور اندکی تا قسمتی درگیر مراسم فوت یکی از اقوام دور مامان بودم و به همین دلیل نشد که زودتر بیام پیشت ....

ببین سروناز ، اگه خودت به زبون خوش آمدی و گفتی که دانشجوی چه رشته ای و در کدوم شهر هستی که هییییییییییییییییچ ، وگرنه خودم از این سر مملکت پا میشم میام اونجا و با همین دستام خفت میکنم و برمیگردم (!) از ما گفتن بووود ....

راستش تا حالا بارها در این دنیای مجازی ، دعوت به بازی های جورواجور شدم و همیشه هم یه جوری از زیرشون فرار کردم (!) اما این یکی نمیدونم چرا این قدر به دلم نشست .. شاید بخاطر پاکی و قشنگی حسی بود که در دعوتت احساس کردم خواهری .. در نتیجه حتما پست بعدی نیمکت رو به همین دعوت آبجی کوچیکه اختصاص خواهم دااااد !....

مرسی عزیزم از اینکه این قدر برای بودن و نبودن من ارزش قائل هستی .. به نظر من اگه آدم تو این دنیای بی در و پیکر ، یه دو تا از این آبجی هاا داشته باشه ، دیگه هیچی لازم نداره ... به جون غریبه که هیچ چیز زیباتر از مهر و عطوفت بین آدم ها نیست .. حداقل من این طور فکر میکنم !

امیدوارم هر جا که هستی آبجی کوشولو .. شاد و موفق و پیروز و سربلند و برقرار باشی عزیز .
یا حق

سلام بر داداش کوچولوی نیمکت خوبی شما
خدا رحمتش کنه. عذر خواهی برای چی داداشی؟
اگه می خوای بیای اینجا بهت نمی گم ولی اگه می خوای خفم کنی میام و توی نیمکت اعلام می کنم. حالا نزن دیگه
وااااااااااای ممنونم یعنی خواهری من واقعا از کلامم پیدا بود؟؟؟؟
من اومدمممممممممم
ناسلامتی یه خونواده ایم ها این حرفا ئیگه چیه. معلومه که مهمی
دوتا بسه ببین مطمئنی می خوای ابجی مثل ما داشته باشی؟؟؟ بعدا پشیمون نشی هااااااااااا
ممنونم داداشی

صالحی دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:06 ب.ظ

خیلی خوبی

ممنونم
از کجا فهمیدی؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:05 ق.ظ

یه باغچه گل یاس و شب بو

اینا الان کجان؟

پسر رویدری چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:59 ق.ظ

بابا یدفه بگو بردنت سربازی و تمام. خیلی ارزوهای بلندی داری امیدوارم که بهش برسی اگه هم نرسیدی نگران نباش خدا بزرگه.

ح از کویت

وا !!! مگه دخترا هم میرن سربازی؟؟؟؟
ممنونم

قاصدک بی خبر پنج‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:34 ب.ظ

مبارکه
چرا من نفهمیدم :(
چی قبول شدی؟
کجا رفتی تو؟
این قاصدک منم :دی
غصه نخوری زود زود تموم می شه برمی گردی اونقدر زود می گذره که اصلا متوجه نمی شی
خوش باشی گلم:*

ممنونم
چی رو؟
فدات بشم قاصدک جون من انقدر چیزم که میرم و همه جا جار میزنم که چی قبول شدم. نگران نباش
اره اینو راست گفتی.

elyad جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:50 ب.ظ http://since1989.blogsky.com

منو یادت هست ؟؟

الیادم .. آزاد .. مثل پرنده !!

دلم برات تنگ شده بود !! منتظرتم .. تنهام نذار !!

اره یادمه شعرای قشنگی نوشته بودی تو وبلاگت درسته؟
میام

[ بدون نام ] شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:34 ق.ظ http://ibu.blogsky.com/

محمد پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:09 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

سلام...
خوبی عزیز
باز هم ارزو بارانی...

دوباره واژه سفر را در قاب تنهایی اتاق خاتراتم میخکوب میکنم
سرزمین خشک خاطره یخ زده و فرسوده شده
زندگیم بوی غربت و بی قراری گرفته
رفاقتها پوچ وتو خالیست
وحال کوچ کردن تبلور زندگیست
باید رفت و
به اندازه تمام تنهایی ها
فریاد را
در آغوش کشید
ولی به یک امید زنده هستم
و ان را در فرداها جستجو می کنم
اپ کردم منتظرم باز همراهی ام کن
با امید به فرداها
(اپ کردی خبر کن)

سلام
مرسی
قشنگ بود.
چشم حتما

عمه حیتا شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 ب.ظ

سلام سروی گلم!
دلم برات تنگ شده بود عمه جونم!

سلام عمه جونم خوبی
دل منم همینطور عمه خیلی دلم براتون تنگ میشه همش

قاصدک بی خبر شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:58 ب.ظ http://qa3dak.blogsky.com

تو هنوز نیومدییییییییییییی؟کجایییییییییییییییی؟

اوووووووووووووووومدممممممممممممممممم
الان خونه

عسل رز دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:17 ب.ظ http://asaleroz.blogsky.com

سلام خانوم خانومها
بیا پیشم با هم بریم باغ شازده

سلام عسل خانوم
وای باغ کدوم شازده؟؟؟؟
اومدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد