خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

کاشکی این عنوان یاداشت نبود !!!!

 

 

عجب درسیه درس مدرسه قصه‌ی جبر و شیمی هندسه

میرن بچه ها از اونا فقط کارنامه هاشون بجا می مونه

کتاب و دفتر های مشقمون خطی نخورده هنوز سفیده

چه زود تموم شد مدرسه هامون چیزی نمونده از خوشی هامون

نیمکت ها خالی بچه ها نیستن همشون رفتن اینجا نموندن

کلاس تعطیل شد همگی رفتن نیمکت ها خالی بر نمی گردن

میرن بچه ها از اونا فقط کارنامه هاشون بجا می مونه

چی شد اون کلاس چی شد بچه هاش دبیراش کجان خدا میدونه........

سلام

یه بار دیگه با اهنگش بخونین بهتر میشه

دیروز که داشتم همه کتابهام رو جمع می کردم ، اینو پیداش کردم. یادش بخیر روز آخر سال تحصیلی سال پیش این شعر رو با بچه ها خوندیم. درسته شعرمون نه قافیه داشت و نه هیچ آرایه ادبی ولی واسه ما یه دنیا ارزش داشت.دلم هوای اون روزا رو کرده. جمع دوستای همکلاسی یه جمعیه که یه حس خوبی داره. غم توش نیست اگه باشه هم غم نمره‌ی کمه. همش بگو و بخند. هی هی هی هی چه روزایی بود.............

از دوستا فقط یه فرزی مونده واسم دیگه همه رفتن. دلم واسه سعیده عزیزم خیلی تنگ شده . کاشکی میتونست بیاد. سال قبل با هم رفتیم و کنکور دادیم. امسال تنهایی رفتم البته خوشحالم که تنهایی رفتم. ولی بقیه بچه ها با دوستاشون بودن منم دلم دوستام رو خواست. هر جا هستن خدا یارشون باشه و براشون آرزوی موفقیت می کنم.

همشون رو توی یه کارتون گذاشتم هم تستها و هم کتابای درسی. می خواستم مراسم سوزوندن رو اجرا کنم ولی دلم نیومد که بسوزونمشون. امسال دیگه سال ژاخری بود که کنکور دادم. دیگه بسمه. اگه قبول شدم، میرم دانشگاه و اگه هم نه.... میرم دنبال یه کار خوب. می خوام برنامه نویسی رو یاد بگیرم و یه سری برنامه های انیمیشن سازی. میخوام توی تابستون اونا رو خوب خوب یاد بگیرم. شاید هم به به حرف آقا معلم گوش کنم و نقاش بشم. همین نقاشی ساختمون. نه هر دو کارو می کنم هم نقاشی هم انیمیشن سازی. هر دو رو تابستون انجام میدم. تا خدا چی بخواد

خدا حافظ همگی