خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

بابا

نمی خواستم چیزی بگم می خواستم اینا رو برای خودم نگه دارم میخواستم همیشه مال خودم بمونه نه کس دیگه ای ولی امروز اتفاقی افتاد که تا مرز انفجار منو پیش برد . یه ادم احمق اومده به بابام مرد بزرگی که الان یه ساله که رفته پیش خدا توهین کرده هنوز نمی دونم چی نوشته و نخوندم اما با شنیدن این حرف ............................

فکر می کردم قوی هستم فکر می کردم دیگه یادم رفته و باهاش کنار اومدم ولی نه فهمیدم که نه به این راحتی ها نیست که یادم بره و باهاش کنار بیام .

خیلی دلم میخواد هر چی از دهنم در بیاد بهش بگم اماجواب ابلهان خاموشیست. همونطوری که برادرم گفت با این حرفهاش هیچ خدشه ای به بابای ما و نام نیکش وارد نمیشه. اون فقط یه ادم حسوده همین و بس

با این کارش فقط باعث شده که داغ دل ما رو تازه کنه . مایی که تازه کمکم خونوادمون داره با حال عادی خودش بر می گرده . هیچوقت نمی تونم ببخشمش .

با خودم عهد بسته بودم که هیچ وقت از این دردم نگم سالگرد وفاتش که رسید هیچ چیزی نگفتم. اما دلم می خواد این دفعه بگم ار خودش از خوبی ها از اینکه نبودش برامون چقدر سخت بوده و هست و خواهد بود .

بابای من مردی بود که تا آخرین نفسهاش برای خونواده اش زحمت کشید نه فقط برای بچه هاش بلکه برای خواهراش و برادراش و مادر و پدرش هم مثل یه پدر بود . نزدیک به 20 سال بیماری قلبی داشت هم بیماری قلبی و هم دیابت . بهترین سالهای عمرش رو توی غربت کار می کرد هر کاری کارهای سخت . توی غربت از 19 سالگی کار میکرد تا لحظه ای که روحش پیش خدا رفت . بابای من توی غربت .... تنها..... دور از خونواده و بچه هاش و تموم چیزایی که دوستش داشت..... نفسهای آخرش رو کشید و از این دنیای لعنتی رفت راحت شد از دردهای دنیایی .

می خوام به اون ادم بگم تو تو که این حرف رو میزنی چرا جرات نداری بگی کی هستی؟ تو توی اون روزهایی که از همه جا می اومدن واسه تسلیت کجا بودی چشات نمی دید اگه اون خوب نبود اگه اون بدی در حق کسی کرده بود چرا می اومدن توی اون روزا از بچه های مدرسه دینی و علما گرفته تا رئیس مجلس و ..........

چه لحظه هایی بود اون روزا آدمای مختلفی می اومدن مسخره بود یه عده می اومدن و داشتن سرک می گشیدن توی خنه ها . یه عده داشتن نیگاه می کردن که کی از همه بیشتر ناراحته و داره گریه می کنه ؟ ایا مامان من ناراحت تره یا نامادری که مثل مادرمه؟ خیلی خیلی مسخره بود

بابام همیشه قلبش درد می کرد . یه شب وقتی که مریض بود در حالی که از درد رنگ به چهره نداشت . ما کنارش نشسته بودیم خنده ای تحویلمون داد و گفت که خوشحالم خوشحالم که خدا شما ها رو بهم داده . شماها بزرگترین سرمایه های من توی زندگی هستین. توی اون لحظه ها خدا رو شکر می کرد.

شاید بگین هر کسی باشه از بابای خودش تعریف می کنه اما نه اینا عین حقیقته

همشهری ها بهتر می دونن

این بابامه

مرحوم عبدالله درر

نظرات 30 + ارسال نظر
علی رضا سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:00 ب.ظ http://champions.blogsky.com

سلام
خسته نباشید

ونوس ومحمد سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:03 ب.ظ http://zendegimoon.blogsky.com

سلام
منم پدرمو از دست دادم.ولی یه چیزی حدود ۱۵ سال و چند ماه.محمد هم هنوز یک ماه نیست پدرش رو از دست داده.یادته محمد قرار بود بابای نیمکت بشه؟حالا واقعا بابا شده.یه بابای ۲۰ ساله برای خواهر ۲۶ سالش.
یه بار یکی به پدرم توهین کرد.حدود نیم ساعت داشتم هوار میکشیدم سرش.از اون به بعد هم نه بهش سلام کردم نه نگاهش کردم.هرچی هم بهم گفتن جای مادربزرگته بزرگتره زشته این کارا ولی بازم توجهی نکردم.هنز هم اگر ببینمش نادیده میگیرمش.حقشونه.

سلام
خدا بیامرزه هر دوشون رو
اگه طرف رو میدونستم کیه ....
حیف که توی وبلاگش حرفهاش رو نوشته

sh.kh سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:05 ب.ظ http://khodaam.persianblog.com

salam, avalan khoda pedaretoono biamorze:) Badam on kesaie ke mian hamchin harfayie mizanan baraye ine ke shoma ro narahat konan, v fekretoono mashghol..pas say konin ahamiat nadin:)

سلام
باشه سعی میکنم
اما ادمم یه تحملی داره

آرامیس سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:27 ب.ظ http://mem00l.blogsky.com

سلا این شعر همه چیزو میگه!

دوش دیوانه شدم عشق مرا دیدو بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگوی

سلام
سکوت!

دبیر ریاضی چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ق.ظ http://rooydar.blogsky.com

سلام
خدا رحمت کند پدرتون رو که فرزندانی چون شما تربیت کرد و
تحویل جامعه رویدر نمود.
والا نمی دونم دیگه چی بگم ...

سلام
خیلی ممنون

دوست چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام،
ما همه پدر )خدا رحمتش کنه( را میشناختیم، با حرفاى بعضی ابلهان کارى نداشته باشید، منظورشون فقط ناراحت کردن شماست و مطمئن باشید که روزى گیر میاد.

سلام ممنوناز دلداریتون
خدا کنه گیر بیفته

جعفری چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:59 ب.ظ

خدا رحمتش کنه
اگه اون مرحوم زنده بود اینقده سعه صدر داشت که این بی حرمتی هارو تحمل می کرد و برا اون دیونه حسود آرزوی صلاح وهدایت می کرد . باور کن پدرت اینجوری بود.
خوب خواهرم شما هم راه پدرت رو ادامه بده . بهترین راه حله
کاری که حضرت رسول در مقابل دشمنانش زمانی که به یثرب رفته بود انجام داد بعدش هم اون دشمنا بهترین اصحاب رسول شدند.
باشه.....
حالا همه چی رو فراموش کن.....

ممنونم
باشه همین کارو می کنم

اسطوره چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:28 ب.ظ

متاسفم برای کسانی که به اندازه سیب زمینی هم شعور ندارن

شاذه چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:26 ب.ظ

سلام سروناز جون
من واقعاً نمی دونم چی بگم... جز این که دنیا دار مکافاته... مطمئن باش به اندازه ای که دل شماها رو شکست ضربه می خوره... و البته این بی وجدان نمی فهمه از کجا می خوره. ولی حتماً می خوره...

سلام شاذه جون
ممنونم ازت

عرفان چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:53 ب.ظ

سلام . خدا رحمتش کنه
خواهرم این بدون تموم رویدر میدونن که بدرتون جه انسان نازنینی
بود .. جواب ابلهان خواموشیست

سلام
ممنونم ازتون
درسته

صدر پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:54 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!
زندگی پر است از این گفت و شنودها!
مجریش هم آدم ها هستن!
.....ولی یادت باشه همیشه تو این دنیا زیر و رو وجود داره!
یکی به تو می گه یکی هم پیدا میشه به اون می گه!
یکی دل تو رو می سوزونه یکی هم پیدا می شه وجود اون و می سوزونه!
...... ولی اگر یه روزی خواستی بری باهاش دعوا بدون یه سری داداش هم داری که بیان سرش و بذارن رو سینش!
موفق باشی
صدر

سلام
می دونی اگه اگه الان بابام توی این دنیا بود شاید بهتر می تونستم تحمل کنم اما.......
ممنونم از محبتت

داداش کوچولو پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ب.ظ http://dor.blogsky.com

سلام. تو فقط بگو کی توهین کرده از زیر سنگ هم که بوده درش میارم. مگه الکیه هر بی سر و پایی از پشت کوه اومد بخواد هر غلطی که دلش خواست بکنه. کی توهین کرده حتما بهم بگو . به یه نفر مشکوک شدم اما تو وبلاگش چیزی ندیدم.
هرفای دوستان عزیزم که تو وبلاگت نظر دادن رو قبول دارم اما من نمیتونم ساکت بشینم. منتظرم آدرس وبلاگش رو بهم بدی.

سلام
همون رویدری .............
بذار دهنم باز نشه
اینم آدرسشه
ruydari.blogfa.com
شاید پاکش کرده
نمیدونم

یوسف پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:19 ب.ظ http://littlestar.persianblog.com

سلام خواهر کوچولوی گل!
خوبی؟ :)

خدا پدرت رو رحمت کنه!..با این اوصافی که نام بردی حتما مرد بزرگ و شایسته ای بودن!..خدابیامرزتش و واقعا بهتون صبر بده..چوم مرگ پدر خیلی سخته!...

هر چه دل تنگت می خواهد بگو!!..بگو..فریاد بزن..خودتو خالی کن تا بلکه سبک بشی!..بدون خیلی ها لیاقت ندارن بهشون فکر کنی و اعصابتو بخاطرشون بهم بریزی!..امروز مردم اغلب وراجن!!همین!..............

د خواهر کوچولو من و تو نداریم که!..ما همه یک روحیم در چند بدن!..انگار من کردم تو کردی..فرق می کنه؟!!..گریه نکن خوشحال باش که همه چی روبراهه گلم!..
ستاره ای باشی

سلام ستاره ای
باشه دیگه ریه نمی کنم
دیگه ناراحت نیستم
خوشحالم که دوستای خوبی دارم
خوشحالم

سعید پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:53 ب.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام سروناز خانم ...

من از کم و کیف ماجرا اطلاعی ندارم ولی چیزی که گفتی خیلی ناراحت کنندس ...
کاش بعضی وقتها آدمها به حرفهایی که میزنن و عواقبش فکر کنن ...
خواهر جون تو هم اصلا ناراحت نباش. هیچ کدوم ازین حرفها یا تهمتهای بی مورد نمی تونه ذره ای از اعتبار پدر مرحومت رو کم کنه. مهم عمل آدمهاس ... اون کاری که توی زندگیشون انجام دادن و اون یادی که ازشون به یادگار مونده ...

دلت سبز و بهاری ...

سلام
ممنون

سارا پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:33 ب.ظ http://saaaraaa.blogfa.com

سلام سرونازجون.....
خدا بابای مهربون و دوست داشتنیت رو بیامرزه عزیزم.

غصه نخور خانوم خانوما ... چون بابای تو مطمینن بهترین بوده.

همیشه آدم های موفق و دوست داشتنی .... دشمن زیاد دارن.
اون طرف هم اگه حرفی زده مطنین باش از حسودیشه :*

خودتو ناراحت نکنی ها !!!!!!!!!!!!!!

سلام
دیگه غصه نمی خورم
ممنون

عادل جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:28 ق.ظ http://www.ruydar.com

سلام..............
بتونه- کاردک - لیسه- گچ.....
باهاشون جمله نسازی ها..... اینا رو گفتم بلند شی بری کارت رو انجام بدی و نشینی پای کامپیوتر.... همین الان خاموشش کن و به کارات برس!.... (یه شکلک با ۱۰۰تا دندون)
اینجا هم به جا عکس گل یه کاردک!
کاردی بر وزن..... بر وزن.... نمی گم خودت بگو...
راهنمایی: یه پرنده است که تلیت می خوره!

سلام
من با کاردک و لیسه گچ و بتونه روی دیوار می زنم البته گچ رو اقا معلم میزند
ای بابا من جمله ساختم
منم عکس یه گل و یه کیسه گچ با یه تشت پر از گچ
ای بد جنس
باید جانور شناسی رو بیشتر یاد بگیری اخه چیزای زیاد دیگه ای هم میخوره

مادر پویان جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:51 ق.ظ http://tanhaian.persianblog.com

بمیرم برات. دختر همیشه غمخوار پدره. خدا رحمت کنه پدرت رو. ناراحت نشو خدا جای حق نشسته. اعمال پدرت رو هم حق به جاش ثبت کرده. آرام باش تا پدرت هم آرامش بگیرن. روحشون شاد.

خدا نکنه مامانی پویان

قرار بلاگ اسکایی ها شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:11 ب.ظ http://1st-gharar.blogsky.com

سلام!
***********************
*******************
قرار بلاگ اسکایی ها به روز شد....
****************
*******************
موفق باشی

نیاز شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:43 ب.ظ

خدا رحمتشون کنه.....ولی مطمئن باش حرفهای یه ادم ترسو و حسود چیزی از شایستگیهای پدرت کم نمیکنه...ایمان داشته باش به این حرف!

باشه
مرسی

مهران شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:31 ب.ظ

سلام خواهر کوچولو ..

یه سری زدم رویدری ....جواب ابلهان خاموشیست ....میدونم سخته ..

اما از چهره بابای خدا بیامرز شما ضمیرش پیداست ..اون خدا بیامرز نمیتونسته ادم بدی باشه ..

روحش شاد و قرین رحمت ..

سلام داداش بزرگه
اگه بگم مثل یه فرشته بود کم گفتم

قاصدک شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:03 ب.ظ http://qa3dak.blogsky.com

حرفهای تو و عکسشون منو یاده یکی از دوستای قدیمیم انداخت!
خدا رحمتشون کنه :) اهمیت نده گلم:*

سلام قاصدک جونم

یوسف شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:20 ب.ظ

سلااااام خواهر کوچیکه..خوبی؟!.. :)
بابا بی خیال چند بدن چیه دیگه؟!..چند روح!!...حالا هر چی!!..چه گیری دادی!..بابا بی خی جون من!! :))

سکوت گاهی خوبه یا به قولی به مقدار لازم!!..اما اگه زیاد بشه دیگه خوب نیست و شور می شه!..مثه اشک!!
ستاره ای ستاره ای ..

سلاااااااااام مرسی من خوبم تو خوبی؟
باشه ولش میکنم دیگه هم بهش گیر نمیدم خوبه؟
سکوت زیادی ادما رو پیر میکنه باهات موافقم

مطرود یکشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:15 ب.ظ http://matrood.blogsky.com

سلام به خواهر گلم سروناز خانم
عزیزم مطمئن باش روح پدرت الان داره تو رو میبینه و همیشه صدای تو رو میشنوه و همینکه یادش رو گرامی نگه میداری خستگی اینهمه مرارت دنیایی از تنش در میاد
امیدوارم همیشه خوش باشی و آرزو میکنم پدر عزیزت که همین الان هم زنده است یادش جاوید باشه و هر وقت تو رو میبینه از اون بالا با لبخند مهرش به وجودت توان بیشتر برای بهتر بودن بده
با سپاس و ارادت .. مطرود ...

سلام
ممنون

پدرام یکشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:28 ب.ظ http://pedygol.blogspot.com

سلام بر سروناز عزیزم..
خدا رحمتشون کنه..
روح پدرت شاده..این رو میدونم و مطمئنم..از خدا میخوام که جسم و جان و روح و روان تو و خانواده ات رو هم هرچه زودتر شاد و سرحال و پایدار کنه..صمیمانه و از ته قلبم این رو برایت آرزو دارم..

سلام
ممنونم ازتون

سامی دوشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ق.ظ http://googooshpic.blogsky.com

سلام دوست عزیز
وب جالبی دارین
بهتون تبریک میگم
با تبادل لینک موافق هستین
بای بای

سلام
ممنون
اره

آرامیس چهارشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:49 ب.ظ http://mem00l.blogsky.com

سلام منو با چه اسمی لینک کردی

اگه ممکنه با همون شوخی با آدم فضای ها لینک کن ممنون

مرجان چهارشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:09 ب.ظ

سلام کوچولوی نازم

وقتی یادت باشه که : یه آدمه عوضی اگه بخواد کسیو خراب کنه ، زودتر از همه خودش از چشمه همه میافته ، اونوخ دلت آروم میگیره .

پدرت چه قیافه مظلومی داره . من یقین دارم ضمیرش هم مثله قیافه اش اینهمه معصومه

خدا بیامرزدش

شاد باشی عزیزم

یه غریبه تو غربت جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:54 ق.ظ

سلام من میخواستم کمى از رویدریها گلایه کنم من در یکى از کشورهاى عربى زندگى میکنم که دور و برم از رویدرى زیاد هستند از خانواده هاى همه جوره ! ولى من همیشه با این که بین همه دوستان ایرانى و عربى زبانزد همه هستم حالا از لحاظ مهربانى و 000 ( نمیخوام از خودم تعریف کنم ولى حقیقته) ولى همیشه از دست رویدریهاى احمق در عذابم من با همه قشرهاى جامعه نشست و برخاست دارم و از آن دسته آدمها هستم که بیش از اندازه اجتماعى و خوش برخورد و هر وقت هر کارى از دستم بر آید در حق هیچ کسى کوتاهى نکردم این از زبان دوستان محترمم حتى رویدرى (البته بجزء چندتایی که خیلى با بقیه فرق دارند) نه من میتونم از دوستان دست بکشم نه میتونم باهاشون جلو برم ( آخه چرا رویدریها خیلى بى فرهنگ و دم دمى مزاج هستند ؟ چرا اکثر رویدریها ظاهر بین هستند ؟ اگر خانمى را دیدند با یک سر و وضح تقریبا" مرتب ؛ فورى روش حرف در میارن ؟ چرا قدر خوبى و محبت دوست را نمیدانند ؟ چرا همیشه زنها و مردهاشون عقده ایی هستند ؟ چرا رویدریها ظرفیت هیچى را ندارن ؟ چرا رویدریها نمیتونند ببینید که یکى از پله فقر به طرف غنا داره بالا میره ؟ چرا رویدریها از همدیگر میترسن ؟ و چرا رویدریها همیشه در زندگى خانوادگى شون فیلم بازى میکنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با همه اینها انگشت شمار میشناسم که واقعا" از همه این خصلتهاى زشت برى هستند / ولى 85% آنها کم ظرفیت و دنبال حرف میگردند براى دیگران 0000000000
دختر خانم عزیز شما یک تحصیل کرده اید و یک شخصى که روى پاى خود انشالله خواهى ایستاد اگر من در حرفهام اشتباهى کردم منو ببخش ولى کلا" من همیشه از اینها در عذابم عذاب با همه محبتهام سوء استفاده میکنند و تا مصلحتى دارند میان سراغت همینکه به خواسته هاشون رسیدند بجاى دستت درد نکنه پشت سرت حرفهایی میزنند که صلاحیت ندارد و در نیایش هست : خدایا سختتر از آن نیست که مردم چنان بپندارندت که نیستى ! پس خدا خودش جزاى اعمال چنین اشخاص را خواهد داد ولى انسان هم تا اندازه ای بقول خواهر کوچولو تحمل دارد ؛ حتى شنیدم مردم توى شهر هم از آبروى همدیگر نمیترسند و هر چی میخوان براى هم میتراشند و تحویل مردم میدهند ؛ آخه چرا ؟

عبدالرحمن یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:41 ق.ظ

سلام.خیلی به دل نگیر ۰۰۰۰ به هر حال واق واق یه سگ هیچ آسیبی به ابر آسمون نمی رسو نه ۰۰۰ باید یه ۰ان۰ای اینترنتی مختص یه همچین مریضایی تشکیل بشه۰۰۰یا تو طرح جمع اوری اراذل واوباش قرارشون داد

نرگس چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 ب.ظ http://www.forever-alone-0o0.blogfa.com

سلام تسلیت میگم روحش شاد باشه بخدا نوشته هاتو خوندم و درباره کسی که به پدرتون .........کرده متاسفم واقعا چه دوره زمونه ای شده موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد