خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

روی سکوی کنار پنچره همه شب جای منه                                                                                                                                                                              

چند ورق کاغذ و یک دونه قلم همیشه یار منه

کاغذای خط خطی از کنار در باز پنجره

می پرن توی کوچه

سر حال از اینکه آزاد شدن

نمیدونن که اسیر دل سنگ باد شدن

دیگه بیداری شب عادتمه

همدم سکوت و تنهایی من تیک تیک ساعتمه .......................

خیلی این ترانه رو دوست دارم منو با خودش کجاها می بره خدا میدونه

انقدر خونه موندم و درس نخوندم که از خودم بدم میاد عذاب وجدان باهامه. من..........من ......من میخوام درس بخونم میخوام توی جامعه یه نقشی داشته باشم نمی خوام بی فایده باشم دلم میخواد واسه خونواده و جامعه ام مفید باشم آرزوهای دور و درازی دارم خدایا حال این دلمو خودت بهتر از هر کسی میدونی خدایا تنها امیدم تویی کمکم کن

سلام به همه

نمی خوام این حرفا رو بزنم ولی هر از گاهی اینجوری میشم از خودم به تنگ اومدم. ناراحت نباشین  تا فردا صبح خوب میشم(حالا کی ناراحت شد که اینو میگی )

یه زمانی یه دختر بود که یه دوست داشت همیشه باهم بودن و خیلی دوستش رو دوست داشت . دوستش ازدواج کرد و از پیشش رفت رفت یه جای دور . با هم در ارتباط بودن . اینترنتی و هر از گاهی هم دلشون واسه قدیما تنگ میشد به روش سنتی نامه مینوشتن . هفته پیش دوستش اومد بی خبر البته اون بود که خبر نداشت . حالا هم خوشحاله و هم ناراحت . خوشحاله که بعد از 6 ماه اونو دوباره دیده و ناراحت از اینکه دوباره دوست خوبش می خواد بره همین جمعه که بیاد میره و دوباره ....................

خدایا پشت پناهش باش و نذار طوریش بشه نذار غصه بخوره و دلتنگ بشه . یه کاری کن که زودی برگرده ..... خیلی دوستش دارم

بی بی که دوباره چشمش رو عمل کرده هنوز خوب نشده میگه که این دفعه چشمام بد تر شده میگه که وقتی که عمل نکرده بودم بهتر می تونستم ببینم

خدایا امشب خیلی چیزا ازت میخوام اشکالی نداره ؟؟

میخوام که بی بی خوب بشه . چشاش دوباره ببینه . خدایا اون داره غصه میخوره از اینکه نمی تونه ببینه و نمی تونه قران بخون .

هر کاری کردم امروز اینترنت ازم ایراد گرفت و نشد که عکس بذارم

قول میدم یه روز دیگه بذارم