خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

رویای من

اول از همه یه سلام خیلی خیلی بزرگ به همه دوستان خوب و یاران با وفای خودم
خیلی خیلی ببخشین که نبودم اما حالا دیگه برگشتم بگذریم .............
تقریبا یه هشت ماهی می شه که ننوشتم دلم واسه اینجا تنگ شده بود چه اتفاقات زیادی برام افتاد توی این 8 ماه کاشکی می شد به گذشته برگردم و یه بار و یه لحظه از زمستون امسال رو دوباره تجربه کنم حالااگه می خواد بدترین روزش باشه اما افسوس ........... وقتی همدیگه رو داریم اصلا نمی دونیم داریم چیکار می کنیم حتی به نبود وجود یکی مون هم اجازه فکر کردن رو نمی دیم
یه چیزای تلخیه که نمی خوام بگم نمی خوام ازشون حرفی بزنم می خوام فقط مال خودم باشه اما نمی شه .........................
خواهر کوچولو تجربه های تلخی داشته لحظه های بدی هم داشته دلش می خواد که دوباره همه چی رو از نو بسازه دلش می خواد یه رویای خوب و شیرین داشته باشه از نا امیدی و بد خلقی خسته شده یکی کمکم کنه
نظرات 9 + ارسال نظر
استاد مهدی دامت المستدام دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:23 ق.ظ http://white-roses.blogsky.com

سلام
خوبی؟
امیدوارم دیگه هیچوقت لحظه بدی نداشته باشی
و همیشه موفق باشی

شاهین دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:42 ق.ظ http://www.nanehasti.blogfa.com

سام و علیک آبجی
حاجیت که نمرده یه سر به ما بزن که مام بدجوری دلمون گرفته.
البت تا اوسا کریم هست همه چیز حله.
ببینیمت. عزت زیاد.

آقا معلم دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:10 ب.ظ http://www.mualem.blogfa.com

سلام.............
هیچی خراب نشده زندگی روال خودش رو داره طی می کنه و چیزی که تو رو به هم ریخته قسمتی از زندگیه
مثل یه فیلم سینمایی......
من وقتی یادم میاد و دلتنگ می شم به این موضوع فکر می کنم که دیگه این موضوع تکرار نمی شه
همیشه از روزی می ترسیدم که اون خبر رو بهم بدن
اما حالا دیگه نگرانیم رفع شده چون آون خبر رو بهم دادن و تموم شد.
نیاز ی نیست که بگم برای خودش بهتره .
و از طرفی دیگه نوبت ما هم دور نیست..... بالاخره می گذره و تموم می شه مثل این همه مدت که گذشت و تموم شد و ندونستیم چگونه گذشت.........
هر کمکی در هر زمینه ای بخوای من - ما- هستیم.
گفته بودی جز من کسی رو نداری؟
خوب دقت کن خیلی کسای دیگه رو می بینی که داری ...........و قبل از همه خودت رو داری با شناختی که من ازت دارم.
منم خواهر کوچولوم رو دوست دارم و تنهاش نمی زارم.
سلام دی برسان
به عمار بگو از شیراز برای دوچرخه اش چی می خواد؟
خودت و بقیه هم همینطور....
من آخر این هفته میام

آقا معلم دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ب.ظ

ضمنا آی دی من رو به لیت مسنجرت اضافه کن
آی دی قبلی پاک شده

*-* ترنم مهر -*-* دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:19 ب.ظ http://www.saadi.mihanblog.com

سلام از این که به وب ما سر زدید تشکر ! شما تو هر رشته ای که دوست دارین قبولین ! راستی نظرتون راجع به تبادل لینک چیه ؟

یه آشنا دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:14 ب.ظ

خواهر محترم
از اینکه می بینم از میان دختران این بخش کسی هست که در وبلاگ نویسی فعال باشد خوشحالم هدفمند ادامه دهید و این را به یاد داشته باشید به راحتی به هدف نمی رسید باید خواست و اراده کرد و از سختی ها نترسید
موفق باشید

قاصدک جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:30 ب.ظ http://payizan.blogsky.com

ســـــــــــــــــــــــــــلام خواهر کوچولوی خودم
چطوری تو؟خوبیییییی؟ کجا بودی تو؟ دلم برات تنگ شده بود هاااااا خوشحالم که برگشتی و دوباره داری می نویسی ایشالله که دیگه هیچ وقت لحظه های تلخ و بدی نداشته باشی ایشالله همیشه شاد باشی
فدای تو

داداش کوچولو یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:08 ق.ظ http://dor.blogsky.com

سلام خواهر کوچولو خوشحالم که بازم اومدی امیدوارم مطالبی که می نویسی آموزنده باشه تا بتونیم ازش استفاده کنیم
موفق باشی
راستی خیلی نامردی یه نظر به من ندادی ( شوخی )
خدا یارت

انوشه چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:20 ب.ظ http://http://royaayebidaar.persianblog.com/

بهترین تصمیمو گرفتی...اگه رویا هاتو زنده نگه داری و گذشته ها رو هم فراموش کنی حتما موفق می شی دوباره همه چیزو از نو بسازی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد