خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

خواهر کوچولو

خواهرکوشولو

رویای من

اول از همه یه سلام خیلی خیلی بزرگ به همه دوستان خوب و یاران با وفای خودم
خیلی خیلی ببخشین که نبودم اما حالا دیگه برگشتم بگذریم .............
تقریبا یه هشت ماهی می شه که ننوشتم دلم واسه اینجا تنگ شده بود چه اتفاقات زیادی برام افتاد توی این 8 ماه کاشکی می شد به گذشته برگردم و یه بار و یه لحظه از زمستون امسال رو دوباره تجربه کنم حالااگه می خواد بدترین روزش باشه اما افسوس ........... وقتی همدیگه رو داریم اصلا نمی دونیم داریم چیکار می کنیم حتی به نبود وجود یکی مون هم اجازه فکر کردن رو نمی دیم
یه چیزای تلخیه که نمی خوام بگم نمی خوام ازشون حرفی بزنم می خوام فقط مال خودم باشه اما نمی شه .........................
خواهر کوچولو تجربه های تلخی داشته لحظه های بدی هم داشته دلش می خواد که دوباره همه چی رو از نو بسازه دلش می خواد یه رویای خوب و شیرین داشته باشه از نا امیدی و بد خلقی خسته شده یکی کمکم کنه